یــهــویــی-Suddenly

تــراوشــات یــهــویــی یک شـاهـیـنـیـسـم-Suddenly Oazing a SHaHiNiSM

تــراوشــات یــهــویــی یک شـاهـیـنـیـسـم-Suddenly Oazing a SHaHiNiSM

یــهــویــی-Suddenly

تو این وبلاگ مطالب کوتاه و یهویی که به ذهنم خطور میکنه مینویسم
شاید همین الان که اینارو مینویسم شماهم دارید به همینا فکر میکنید

At this Blog , I will write short subjects that come to my mind
when you reading this Blog may we telepathy

نویسندگان

۸۵ مطلب توسط «شاهین» ثبت شده است

معرفی کتاب جهان هلوگرافیک

این کتاب میتونه دید شمارو به زندگی و جهان اطراف خودتون تغییر بده 

همین قدر توضیح بدم که هرچی کمتر توضیح بدم بهتره خودتون بخونید

موفق

خوبه که کتاب میخونید

خوشحالم استقبال کردید از کتابهایی که اسمشونو بردم

امیدوارم این شروعی باشه برای ادامه مطالعه روزانه شما

منم مشغول کار هستم هی حقوق میگیریم هی خرج میکنیم 

هرماه بلاخره یه خرجی پیش میاد 

الان این ماه یکو پونصد باید بدم بیمه ثالث ماه قبل گوشی خریدم (قبلی کلی ترک خورده بود صفحه نمایشش چندبار افتاده بود زمین)

خلاصه زیاد نمیشه جمع کرد 

تابستونی که گذشت شمال دوبار رفتم ، برغان رفتم البته اوایل مهر ، بقیش تهران گردی بود بیشتر خرداد هم که گرجستان خیلی خوب بود - در کل راضیم تا الان یکم خرج کردم این اواخر که باید باز جمع کنم اگه بخوام سفر برم - دلم میخواد هوا خنک تر بشه برم دبی ، بعدش شاید کریسمس برم استانبول میگن قشنگه و تابستون بعدی هم احتمالا آذربایجان برم فعلا کار کار کار ...

تا بعد

کتاب پیکر فرهاد

اگر کتاب بوف کور "صادق هدایت" خونده باشید یک زن تماما سیاه پوش هست که مورد وصف قرار میگیره

در کتاب پیکر فرهاد "عباس معروفی" میتونید همون روایت صادق هدایتو بخونید از زبون اون زن که خیلی ماهرانه نوشته شده

خیلی کتابه خوبیه 

بخونید پشیمون نمیشید اگر طرفدار کارهای صادق هدایت هستید

معرفی کتاب

دارم دیوونه میشم از کتابای عباس معروفی 

خیلی خوبن

سال بلوا - تماماً مخصوص


حتما بخونید

ضمن اینکه نیازی نیست بگم کتاب شازده کوچولو از دست ندید


رمان انگلیسی هم اگر علاقه دارید خوباشو معرفی کنم :)

لطفا حداقل حتما ماهی یک کتاب

عقاید یک دلقک هانریش بل

فریدون سه پسر داشت و سمفونی مردگان - عباس معروفی

بیشعوری خاوریر کریمنت

مجموعه داستانهای ابراهیم گلستان


البته سلیقه ای هست اما من پیشنهادمو دادم

لطفا 

حتما

حداقل

ماهی 

یک کتاب


موفق 

مشهد / نویسندگی

چقدر زمین بزرگه ، چقد جاهای دیدنی ، شاید هیچوقت نتونم برم ببینم ، چون زمان محدوده ، حالا چندین هزار کیلومتر بالاتر از زمین دارم راهها ، کوهها و تپه های بیابون زیر پامو نگاه میکنم ، خودمو میبینم وسط بیابون توی گرما دارم راه میرم دارم عرق میریزم که یهو میگه بفرمایید ! یه بسته ، یه آب معدنی ، یه آبمیوه ، مرسی که پسر خوبی بودی و ساکت نشستی و بمب با خودت حمل نمیکنی ، انگار به یه بچه بخاطر اینکه دست مامانشو ول نکرده جایزه آدامسو آب نبات بدی ، سس مایونزم هست بریزم رو مرغ ؟ کجا رفت ؟ نکنه افتاد زیر پام ؟ حتما افتاده ! وقتی خواستم پیاده شم میبینمش اون پایینه باهاش خدافظی میکنم ، اتفاقا بهتر سس سفید چاق کنندس نباید شکم در بیارم ، تابستون هوا گرمه ، همش تیشرت میپوشم وقتی میرم پارک لاله بشینم کتاب بخونم یه گوشه ، عباس معروفی ، ابراهیم گلستان ، ژان پل سارتر یا ساتر ، صادق هدایت ... اینا منو میبرن به قدیما دهه 30 دهه 40 که نبودم ندیدم ، اما وقتی کتاب اینارو میخونم انگار بودم دیدم ، شاید اون موقعا جالبتر بوده ، بعضی موقعا میگم کاش مال اون زمانا بودم ، نه بابا مگه ندیدی سر اون پسر روشن فکر چی اومد ؟ اسمش چی بود ؟ آهان آیدین ، پسر بیچاره باباش اتاقشو تو زیرزمین به آتیش کشید سر خرافات ، آخرم آیدین خلو چل شد...

باز حیره میشم به اون پایین ، اون وسط یه راهی میگذره که شاید فقط قاچاقچیا ازش رفتو آمد میکنن گاهی نصف شب چیزی میارن یا میبرن ، هه ای بابا سس زیر ظرف کوچیک مرغ بود ، داشتم ظرف خالیو میدادم ببرن دیدمش ، اتفاقا بهتر سس چاق کنندس ، تابستون گرمه با تیشرت پارک لاله ، برگردم تهران امشب که چهارشنبس فردا میرم میشینم پارک کتاب تهوع ژانم میبرم بخونم ، آقا؟ این کتاب فروش کنار خیابون کارگر (داس و چکش خخخ) کجا بساط کرده؟ کتاب از عباس معروفی چی داری ؟ اصل ! اون دوتارو خوندم دیگه چی داری؟ نصف تهوع میخونم با یه کتاب تازه از عباس معروفی برمیگردم خونه تا هفته بعد که بازم بیام بخونم بازم بخونم ، چقد کتاب که باید بخونم ، چقد زمان محدوده...

چهاردهمین باره سفر هوایی میکنم بازم وقتی بشینه همه مسافرا عین خنگا پا میشن وسایلشونو دست میگیرن انگار اتوبوسه یه ربع وایمیسن منتظر باز شدن در ، خوب بشینید باز شد یکی یکی میریم دیگه این همه عجله این همه بدو بدو واسه چی بازم که به هیچ کارتون نمیرسید همیشه یه چیزیتون لنگه ، هیچوقت یادم نمیره سیزدهمین پرواز ساعت هشتو سیزده دقیقه توی صف کانتر خروجی شماره سیزده ، چقدم موقع نشستن ناجور تکون میخورد یجوری ارتفاع کم میکرد آدم توی دلش میریخت ، هی توی دلم خالی میشد ، دیگه با آتا سفر نکنم؟ نه باحال بود. 

میرم بشینم بخونم حالم جا بیاد ؛ اگه پنجشنبه نشد جمعه میرم ، شنبه با خیال راحت برم سرکار ، این هفتمم الکی تباه نشد ، والا مگه چقد زنده ایم؟ اصلا انقد زمان محدوده که آخر مطمئنم با حسرت کلی کتاب نخونده و جاهای ندیده و موزیکای نشنیده و فیلمای ندیده تنم یخ میزنه میرم به خواب ابدی...

عین تاب اینور اونور میره ، تلو تلو میخوره تا بشینه ، ارتفاع کم کنه ، اصلا باید تلو تلو خورد کل هفترو تا پنجشنبه جمعه بشه بشینیم یه دل سیر کتاب بخونیم بشینیم پارک هوا گرم تابستون تیشرت ، تهران قشنگه ها ، از بالا ، از دور ، مثل آدماش ، از دور خیلی قشنگن ، لباس نو تنشونه ، امروزی به نظر میان ، ولی از نزدیک تهران قشنگ نیست ، ترافیکه ، شلوغه ، آدماشم همینطور نزدیکشون که میشی پرن از خرافات ، از کهنگی عقیده ، بعضیا واقعا بوی گند میده تفکراتشون ، یکی دو تا بچه با نق نق کردنشون اعصاب همرو ریختن به هم ، رسیدیم تهران تلو تلو میخوره تا بشینه ، مسافران گرامی هوای هم اکنون تهران 34 درجه بالای صفر ، پلیز فستن یور سیت بلت تنکیو.

تابستون کوتاهه؟

سلام

از سرکار دارم این پستو میذارم 

کی گفته تابستون کوتاهه ؟ 

وقتی صبح ساعت 7 پاشی ساعت 7 بعدازظهر برگردی خونه دیگه تابستون کوتاه نیست خخخ

دارم پول جمع میکنم یکی دو ماه دیگه یه سفر برم دوباره 


shahinism forever

سفر به شیراز

چهار روزم رفتم شیراز اردیبهشت


بسیار شهر زیبایی هست 


تنها جایی که با دیدنش به ایرانی بودنم افتحار میکنم پاسارگاد - پرسپولیس

سفر به گرجستان

بسیار خوش گذشت 4 روز در گرجستان شهر ساحلی باتومی


تجربه خوبی بود


کم کم دارم به تنهایی سفر کردن عادت میکنم


بیشتر از 12 سفر هوایی داشتم ولی هنوز درک نکردم چرا مردم ایران به محض اینکه میرسن به فرودگاه هنوز در هواپیما باز نشده پا میشن وسایلشونو برمیدارن و منتظر صف میکشن !!! خوب صبر کنید در باز بشه میریم همه دیگه 

عادت کردیم همیشه تو صف وایسیم اصلن



همسفر پایه

مهم نیست به کجا سفر می کنید

مهم اینه که یه همسفر خوبو پایه داشته باشید 

که من هنوز نتونستم پیدا کنم متاسفانه