یــهــویــی-Suddenly

تــراوشــات یــهــویــی یک شـاهـیـنـیـسـم-Suddenly Oazing a SHaHiNiSM

تــراوشــات یــهــویــی یک شـاهـیـنـیـسـم-Suddenly Oazing a SHaHiNiSM

یــهــویــی-Suddenly

تو این وبلاگ مطالب کوتاه و یهویی که به ذهنم خطور میکنه مینویسم
شاید همین الان که اینارو مینویسم شماهم دارید به همینا فکر میکنید

At this Blog , I will write short subjects that come to my mind
when you reading this Blog may we telepathy

نویسندگان

همین الان یهویی- Right Now , Right there

کافه آوانسن روبروی پارک لاله

ساعت 9 صبح

یه کافی شاپ با کلی پنجره به سمت بلوار کشاورز

الان سه نفر پرسنل داره با من که مهمونشونم میشیم 4 نفر

جاتون خالی

درختای بلوار کشاورز که بخاطر پاییز زرد و بی برگ شدن پیداس

موزیک در جریانه ، کم کم بوی قهوه پر میشه

صدای ماشینا که میانو میرن نکته ی منفیه همیشگی تهران

لازم نیست لامپی روشن باشه همه جا از روشنی خورشید روشنه

و شب نزدیک است ، با چنگال تاریکی تلاش میکند تا زمین را از فرسایش نور نجات دهد

قبلش بیست دقیقه ای تو لاله ورزش کرده بودم

یه صبونه گرم میچسبه

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

the advanscene coffee shop keshavarz blv

9 am

a lot of windows

pancake & espersso con pana , hell yeah!


می نویسم تا بخونم- Write for Read

خیلی برام مهمه که نظرتو بخونم

نمیشناسمت اما دلیل نوشتنم همین نظریه که میذاری

انسان مدرن بیشتر از هرچیزی به گفتگو نیاز داره

پس

نظر یادت نره


 This is very important for me that read your comments

I don't know who you are but the reason of writing on this blog is your comments

the Modern Human needs to speak (conversation)

so

dont forget about comment pls

کتاب دوست همیشگی من-Books, My Life's Friend

این روزا مشغول خوندن چنتا کتاب هستم

پندهای قندپهلو 1 و 2

آدام اسمیت و ثروت ملل و دوتا کتاب از گابریل گارسیا مارکز

ممنونم که بهم سر میزنید


these days I'm reading books

"The Wealth of Nations "Adam Smith


"and News of Kidnapping "Gabriel Garcia Marquez 

thanks for coming

این شبکه های مجازی- This Social Networks

بعضی موقعا احساس خفگی میکنم


حالا خوبه من دوتاشو بیشتر ندارم


نمیذارن آدم آرامش داشته باشه

بفرما همین الان روشن شد...


هم خوبه هم بد

فقط بعضی موقعا تمرکز نمیذاره واسم ، حواس پرت شدم این روزا

همش انگار یه کاری میخواستم بکنم اما نکردم


Sometimes I feel sadness


Its good that I just have two of them


They dont let us rest

There you can see , its working right now.


Its half good and half bad

just sometimes made me non-focused , I became absentminded these days.

Always it seems I have some works to do but can't remember what was that

چقدر خوب بود-How was good

خیلی خوب بود

حیف که تموم شد

سه روز بود هوا بارونی شده بود

یه پاییزه حسابی


هوای تهران نفس کشید این هفته

کاش نصف سال هوا بارونی بود


It was very good.
what a pity that ended
three days raining
A true Autumn

Pollution had a rest this week!
I wish half of year rainy.



اتفاقی که برای هیچکس آرزو نمیکنم- I dont Hope this for anyone

خیلی بده

بدترین اتفاق ممکن تو زندگی نیس اما واقعا افتضاحه

خیلی خاموشو بی سرو صداس ولی واقعا نابودکنندس


"روزمرگی"

امیدوارم هیچوقت دچارش نشم یا اگه شدم زود متوجه بشم و ازش دربیام

یکم فکر کنید

تاحالا روزمره شدید؟

شده یادتون بره علایقتون چیه

برای چی زندگی میکنید


خودمون باید درستش کنیم

نه فقط تو یه مدت محدود

بعضیا (بیشتر آدما) کل زندگیشون روزمرگیه

بدنیا میان مدرسه میرن دانشگاه میرن کار پیدا میکنن ازدواج میکنن بچه دار میشن میمیرن...


نه کاره خلاقانه ای

نه دنبال چیزی که تو فکرشون بوده

نه علاقه خاصی به چیزی

همینجوری عادی میان عادی میرن

وحشتناکه


Its very bad
It's not the worst thing that may happened in life but it really scandal
It's so whist and very silence but so pernicious

"Routine"
I hope never have a routine life , or I change the situation as soon as possible.
Just think a moment
Did you have a Routine everyday life yet?
Did you forgot what you really like?
For what you are living?

We have to correct this ourselves
Not for a Limited period
some of (many of) people have a routine life
They Born , went to the school , college , found a job , be married , had a baby
And Die...

Not even a creative work
Not the job that they dream about
Not a favorite things that want chasing
Ordinary come and Ordinary go
Dreadful



شروع به نوشتن-Start Writing

سلام

تو این وبلاگ سعی میکنم کوتاه و مختصر چیزایی که به ذهنم میاد بنویسم


شاهین هستم متولد آذر 70


هرچی که میاد تو ذهنم اول تو یه تیکه کاغذ مینویسم تا یادم نرفته بیام اینجا بگم

دوس دارم به اشتراک بذارم

اجتماعی بودنو دوس دارم


امروز فکر میکردم ما بیشتر وقت خودمونو به فکر تفریح و گذروندن وقت به شکل "فان" هستیم

تلویزیون ، کتاب ، همین وبلاگ نویسی ، بازیای واقعی و مجازی

شاید 80% کارای روز مره ما حتی حرف زدن با بقیه ، جوک گفتن ، داستان تعریف کردن همش برای سرگرمیو تفریحه


اینطور نیس؟


Hello
At this blog I try writing things that cross from my mind

My name is Shaahin and I'm 24 (1991) September
Every things that I'm going to write here will be written on paper before

I like to sharing my mind
Being social make me happy

Today I thought with myself we spend many time for "Fun" and doing every thing for that
TV , Book , this blogging , virtual and real games
maybe we spend our times 80% in funny things even conversations , telling jokes , telling stories , etc just for fun and hobby
Am i Right? 
    (Pls tell me about incorrect English grammars)